سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرکس سه بار بر تو خشمگین شد و درباره ات سخنی ناروا نگفت، او را به دوستی بگیر . [امام صادق علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :61
بازدید دیروز :65
کل بازدید :118474
تعداد کل یاداشته ها : 19
103/1/10
12:1 ع


از گرگ و میش صبح و خیابان شروع شد
از _بوق های _ممتد_ پیکان _شروع شد
.
عابر  _نگاه  کرد ،_، به  _راننده_  ناگهان
یک فحش بی ملاحظه ،،طوفان شروع شد
.
ترمز ،،صدای شیهه ی ماشین کنار خط
جنجال _در _حوالی _میدان_ شروع شد
.
از درز پاره پاره ی اعصاب های خورد
چشمم دوید تا تو،،( گلستان) شروع شد
.
می آمدی و روسری ات موج پشت موج...
چیزی _شبیه _خلقت_ انسان_ شروع شد
.
گنجشگ گیج تو شدم و جفت بازی ام
از سیم چشمهای  پریشان شروع شد
.
من در تو ذوب می شدم و تو درون من
دی بود و فصل مرگ زمستان شروع شد
.
(آقا پیاده می شوم این هم کرایه ات )
و _عشق_ زیر_ نم نم _باران _شروع شد .
.
هادی نژادهاشمی

  
  


به جاده دل زدنت معنی اش رسیدن نیست
همیشه _ عاقبت ِ _پیله ها _  پریدن نیست
.
به بااااغ هم برسی سهم دست کوتاهت
از ااااتفاق ِاااانار ِ  رسیده چیدن نیست
.
برای فاخته ی باااال و پر شکسته ،بهاااار
قبول کن بخداااا فصل پررررکشیدن نیست
.
تمام ِ  عمر ِتو مغلوب ِ  ااااین حقیقت شد
از عشق سهم تو جز رنج ِدل بریدن نیست
.
شبیه سنگ شدی بس که پشت پا خوردی
شبیه سنگ ،
که در سینه اش تپیدن نیست
.
بُکش،
درون خودت حرف هاااای قلبت را
که هیچ حوصله ای،طالب شنیدن نیست
.
ستااااره هم بشوی غرق نورو زیباااایی 
اااامید ِدیده شدن هست ،
چشم ِدیدن، نیست
.
و _ زندگی ِ _تو _شاااااعر_ مطابق ِمعمول
به غیر ِمثل ِ سگ ااااز زور نان دویدن نیست
.
هادی_ نژادهاشمی
منبع سایت شعر ناب