فصل بوسه چینی
میرسد یک روز فصل بوسه چینی در بهشت
روی تـخـتـی با رقیبـان مینشینی در بهشت
تـا خـدا بـهـتـر بسوزانـد مـرا خواهـد گذاشت
یک نمایـشگـر در آتـش، دوربـیـنـی در بهشت
صاحب عشـق زمیـنـی را به دوزخ میبـرنـد
جا نـدارد عشقهای این چنـیـنـی در بهشت
گـیـرم از روی کـرم گـاهی خـدا دعـوت کـنـد
دوزخیها را بـرای شبنـشینی در بهشت
بـا مـرامـی که من از تـو بـا وفـا دارم سـراغ
میروی دوزخ مـرا وقتـی بـبـیـنـی در بهشت
مـن اگـر جـای خـدا بـودم بـرای «ظـالـمـیــن»
خلق میکردم به نامت سرزمینی در بهشـت
کاظم بهمنی